تنهائی

تنهائی

اینقدر از تنهایی نترس زمانی که به دنیا آمدی تنها بودی این جمله از نویسنده بزرگ کلمبیا گابریل گارسیا مارکز است که با نوشتن رمان صد سال تنهایی به شهرت جهانی رسید.زمانی که می خواست این اثر جاودانه را به چاپ برساند پول نداشت که کل کتاب را پست کند برای همین نصف دستنوشته هایش را برای ناشر فرستاد و وقتی با فروش بی نظیر آن مواجه شد با پولی که ناشر در قبال حق الزحمه نوشتن کتاب برایش فرستاد باقی آن را پست کرد و به اوج ثروت و شهرت رسید.لازم نیست بگویم که مارکز بنیانگذار رئالیسم جادویی است و نام مرد کلمبیا را بر او نهادند چون اینها را همه میدانند.هدفم بیشتر این بود درباره پایان غم انگیز این نویسنده بنویسم.در کتاب صد سال تنهایی از زنی صحبت می شود که حدود صد سال عمر می کند و در اواخر عمر حافظه اش به علت کهولت سن مختل می شود..عجبا که خود مارکز هم دچار بیماری کشنده آلزایمر شده و برادرش در مصاحبه با تلویزیون دولتی کلمبو عنوان می کرد که گابریل به او زنگ می زند و سوالات پیش پا افتاده می پرسد.احساس می کنم دارم اورا از دست می دهم.\"این احساسی است که بسیاری از طرفداران مارکز در سراسر دنیا دارند.جالب است بدانید نویسندگان به علت استفاده زیاد از ذهنشان به ندرت به این بیماری دچار می شوند.اما گویی مارکز در پایان صد سال تنهایی پایان خودش را پیش پینی کرده بود.

حسین پور

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, ] [ 9:27 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]