ترقی خواهان عصر قاجار

ترقی خواهان عصر قاجار

امير كبير بر پايه تجربيات خود در آذربايجان كه در آن جا هم با تهديدات روسيه و تركيه مواجه بود وهم با اصلاحاتي كه در آن كشور صورت گرفت آشنا گشته بود نياز مبرمي،براي انجام اصلاحات كامل را در تمام حوزه هاي حكومتي به منظور تقويت ساختن آن احساس مي كرد.امير كبير مانند ديگر اصلاح گران در پيگيري اصلاحات عمدتأ به اصلاح ارتش توجه داشت و تجديد سازمان ارتش را بر اساس الگوهاي غربي برعهده گرفت و پيش از همه آموزش نظامي به سبك غربي را تقويت كرد.19 او نخستين روزنامه رسمي كشور را با عنوان وقايع الاتفاقيه را داير كرد و نخستين مدرسة عالي به سبك غربي را به نام دارالفنون در تهران تأسيس نمود كه، هم آموزش نظامي و هم علمي و فني را در برمي گرفت. از اين رو امير را بايد باني و موسس فرهنگ نوين ايران دانست، زيرا با انجام اقدامات مذكور و اعزام محصلين به اروپا و استخدام معلمين اروپايي در حقيقت نقشي از آمال و آرزوهاي اصلاح  طلبانه خود را جلوه گر ساخت.20 امير كبير معتقد بود صنايع اروپايي را كه ازلوازم ترقي جديد است بايد از طريق احداث كارخانه ها ي صنعتي در ايران رواج داد .به همین دلیل او به  تأسيس كارخانه هايی از قبيل،اسلحه سازي،توپ سازي،حرير بافي،.....پرداخت. تشويق و توسعه صنايع ملي نيز از اركان سياست اقتصادي او بود. اميركبير براي تأمين هزينه  اين طرحها ،هزينه هاي اضافي و بويژه مخارج دربار را كاهش داد، كه در نتيجه برخي افراد و گروهها و متنفذين درباري در برابر اين اقدامات واكنش نشان دادند، و در نتيجه امير كبير قرباني دسيسه هاي درباري و مشمول اغراض حسادت آميز پادشاه جوان كه او را بر انگيخته بودند گرديد.21

با  قتل اميركبير يك گسيختگي در تاريخ ايران بوجود آمد. چرا كه مرگ او نشانه پايان جدي ترين تلاش اصلاح گرانه دوران سلطنت طولاني ناصر الدين شاه بود،هرچند با از بين رفتن اميركبير ناصرالدين شاه بر نامه نوسازي را كنار گذاشت اما به هيچ روي نتوانست از روند كلي گرايش به نو سازي جلوگيري نمايد. با كشته شدن امير كبير،اهميت اصلاحات او زماني براي ايرانيان آشكار گرديد كه به علت بي تدبيري جانشين او(ميرزا آقا خان نوري)،اميد به اصلاحات به يأس مبدل گرديد و هر قدر كه امير خواهان پيشرفت و ترقي بود آقاخان نوري بر عكس محافظ كار و مخالف هر انديشه ترقي خواهانه ، نوآوري و تغيير و تحول بود.اگر اميركبير دارالفنون را بنا نهاد نوري تلاش نمود كه آن كانون را تعطيل كند و استادان اروپايي را به مملكتشان باز گرداند.22از سويي ديگر به دليل بي برنامگي هاي ميرزا آقاخان كشور دچار بحران هاي اقتصادي گوناگوني گرديد.  از اين رو ميل به اصلاحات در ايران دوباره قوت گرفت، تأثير ناشي از قضيه هرات و تسليم شدن ايران در برابر زور گوئيهاي انگليس و عهد نامه پاريس به اين تمايل در ميان ايرانيان شدت بيشتري بخشيد.23  

در اين زمان ناصرالدين شاه با تغيير در ساختار هيأت دولت و تشكيل دارالشوري كبراي دولتي كوشش كرد تا بر بحران موجود غالب آيد اما اين جنبش اصلاح طلبي كه در كانون دولت پديد آمده بود،ديري نپاييد،ليكن قحطي و خشكسالي كه شورشهاي پي در پي را به دنبال داشت،نيروي آن جهش مترقي را كاهش داد،ودر اين ميان كار شكني جوسازيهاي عناصر مخالف اصلاحات كه در هيأت دولت وجود داشت موجب تباهي اقدامات اصلاحي شدند. اما دولت به جاي اينكه چاره صحيحي بيانديشد،واكنش او در مقابله با دشواريها نفي اصلاحات بود.24علي رغم اين موفقيت ها مخالفان اصلاحات نتوانستند از پيشروي افكار جديد جلو گيري كنند. در نتيجه:

"دامنه انديشه هاي نو وسعت پيدا كرد و گرايش به اخذ بنياد هاي سياسي و اقتصادي غريب بيشتر شد،خاصه انتقاد بر غفلت دولت و عقب ماندگي مملكت اوج گرفت،همچنين بر گروه طبقه انديشمندان ترقي خواه افزوده گشت،که اكثريت آنان را فارغ التحصيلان دارالفنون و تحصيل كردگان فرانسه مي ساختند."25

اين گروه از انديشمندان با ارسال نامه ها و رساله ها شاه را ترغيب مي كردند تا اصلاحات را از نو آغاز كند.كثرت رساله ها و نامه ها ي موجود در اين رابطه نمايانگر حكمفرمايي جويي است كه در آن زمان خواهان اصلاحات بود.براي آگاهي از اهداف اصلاحي انديشمندان عصر ناصري در اين جا بخشي از اين نوشته ها آورده مي شود.ازجمله اين انديشمندان ميرزا محمد حسين خان فراهاني دبير الملك است.26

او در رساله اي كه براي شاه مي نگارد27با بيان اينكه چون"حالت اين مملكت را...ديدم و وضع امور دولت را هم شنيدم تغييري در آن راه نيافته است"28به پاس"اداي حقوق تربيت...لازم ديدم"29"به اطلاع برسانم"...كاري كه موجب ترقي دولت و انتظام امور نوكر و رعيت باشد پيشرفت ننمود..."30زيرا"چاكران دولت... در معني جالب منفعت و جاهند،نه طالب ترقي دولت شاه"31.اوشجاعانه و بدون ترس از شاهي كه فرمان قتل امير كبير را صادر كرد،اقدامات امير كبير را مي ستايد و خرابيهاي جانشينان او را به رخ شاه مي كشد و مي نوسيد:

            "اين معني براي بيضاي همايون مشهود و معلوم است كه ميرزا تقي خان پس از آن خرابكاريهاي حاج ميرزا آقاسي كه ماليات را به پنج كرور و اخراجات دولت را به چهار كرور رسانده بود و از قشون جز اسمي نبود، قدري كه در آن اول ممكن بود پيش رفت. در همان دو سه سال قشون رادر صد وبيست هزار قرار داد، ومبناي كار جمع وخرج دولت را چنان گذاشت كه سالي صد هزار تومان هم خزانه عامره پس انداز شود.ميرزا آقا خان به بعضي جهات كه خواست مردم داري و قبيله داري كند،و خيال خودش را هم بر كار دولت مرجع و مقدم مي داشت،نتوانست آن چرخ را بگرداند"32

            بدايع نگار در رساله ديگر خود پيشنهاد اتي براي بهبود اوضاع نا به سامان را مي دهد و مي نويسد:

   " در ايران معدن از همه قسم موجود است،اما وسيله بكار انداختن آن فراهم نيست،و از"لطائف علمي و وظايف علمي"آن بكار انداختن آن آگاهي ندارد.فرنگيان"امور علمي هر صناعت و دقايق علمي هر حرف را از روي تعليم و تعلم و مداومت عمل و ممارست و تمرين در كارها كامل كرده و بر دقايق و لطائف هر گونه صنايع و حرف واقف شده اند".33پس چه زيان باشد كه اولياي ايران به وسيله روزنامه، اعلان نامه در كشورهاي اروپايي منتشر سازد مبتني بر اينكه از"صاحبان حرف و صنايع هر كه به توطن در ايران طالب باشد بيايد وصناعت و حرفت خود را در مملكت ايران انتشار دهد و رايج كند،هم خود فايده و منفعت ببرند." و رموز صناعت را هم بياموزند.34

ازانديشمندان ديگراين عصر ابوطالب بهبهاني است كه در سال 1283ق از ايران براي سياحت به هند ،روس،عراق،عرب حجازومصر رفته است و پس از دوازده سال براي درمان بيماري وخيمي كه مملكت را فرا گرفته بود مي نويسد:

نخست بايد"عقلاي دولت و ملت گرد هم آيند و قانون جديدي نهند كه موجب تأمين عامه و تأسيس عدل شود".35

در اين امر اختراع و كشفيات ايران بيهوده است.به مثل،اگرارباب صنايع ايران بخواهند كه خود كالسكه و ماشين بخار اختراع كنند سالها طول مي كشد. در حاليكه اگر چند نفر را به خارجه بفرستند و يا" دو نفر استاد از آنجا بياورند مي توانند به راحتي اسباب كار را فراهم سازند"  36 از ديگر انديشمندان،نويسنده گمنامي است كه از معتقدان و طرفداران ترقي غربي است. او در رساله خود در پاسخ به مخالفان اخذ تمدن غربي كه مي گفتند "اين قوانين بلد كفر يد است"37به احكام و احاديث استناد مي جويد كه تقليد از طوايف ديگر منع شرعي ندارد و"به عين عقل و تدبر ملاحظه كنيد."38اگر كسي بگويد:

"ما را همين آلات نا ريه قديمه موافق است و لزوم به استحصال اسلحه و آلاتي كه در ممالك اجنبيه ايجاد شده،نيست،آيا اين قول را هيچ طفل به سمع قبول استعماع نمايد".39

ميرزا حسين خان سپهسالار از جمله انديشمندان عصر ناصري است كه نقش به سزايي در اصلاحات دوره قاجار دارد . او زماني كه وزير مختارايران در عثماني بود از هيچ كوشش براي ترغيب شاه به اصلاحات فروگذاري نمي كرد. ازاين رو با بيان اينكه"مأمورين دولت...بايد آنچه كه مي بيند واستنباط مي كنند بدون تأخير به هيأت دولت كه به منزله جسد است عرض و استحضار بدهند...".


نظرات شما عزیزان:

صبوری
ساعت14:15---1 تير 1391
سلام دوستان عزیز
از اصل مطلب ونظر دوستان استفاده بردیم ما شاگرد شما هستیم ونظر خاصی در این موردنداریم


عرفانی
ساعت23:39---29 خرداد 1391
با وجود تمام احتراماتی که برای خدمات عباس میرزا قایلم ولی هیچ وقت نمیتوان دوران وزارت جنگی نادر و وزارت جنگی عباس میرزا را در یک مقام دید !!!!!!
ممنون که مطالعه تاریخی دارید


عرفانی
ساعت15:05---29 خرداد 1391
از مطلب تاریخی و زیبایتان ممنون . در مورد عباس میرزا باوجود تمام خدماتی که برای ایران انجام داده کاش همه خیانتهای او به مبارزات و دلیریهای خوانین آذر بایجان شمالی در جنگ دوم ایران و روسیه و عهدنامه ترکمنچای برای دفاع از خاک وطن هم  یاد اوری میشد . به نظر من آذریها نباید از عباس میرزا به خوبی یاد کنند.
پاسخ:سرکار خانم عرفانی با وجود تمام احترامی که به جنابعالی قائلم بنده چندین ایراد را بر این نظر جنابعالی وارد می دانم : 1- اینکه می گوئید با تمام خدماتی که انجام داده اند خود به معنی این است که عباس میرزا خدمت می کرده است و من بالشخصه معتقدم دو صفت خدمت و خیانت نمی تواند در یک فرد جمع شده باشد و ضعف و کوتاهی و ناتوانی اسمش خیانت نیست . 2- درست است که نباید آذربایجانی ها از عباس میرزا به خوبی یاد کنند و بایستی تمام مردم ایران از او به خوبی یاد کنند ، هر چند که او مرده است و فقط باید برای شادی روح او صلوات فرستاد . 3- اکثریت قریب به اتفاق مورخانی که در ایران و در خارج از ایران در مورد قاجاریه مطلب نوشته اند در مورد عباس میرزا متفق القولند که موجودیت ایران مدیون عباس میرزا است و در وطن پرستی ، ترقی خواهی ، شجاعت ، رشادت و مدیریت او تردیدی نباید کرد . هر چند که مورخ نما های سیاسی و شوونیست را باید از این قضیه استثنا دانست . 4- جنابعالی خود فوق لیسانس تاریخ هستید و به مطالب تاریخی واقفید و مطمئنا می دانید که برای اظهار نظر در مورد یک فرد یا واقعه تاریخی باید مخصوصا منابع بیطرف را مطالعه کرد و بعد نظر داد . که متاسفانه در این مورد به نظر می رسد همچین کاری نکرده اید . 5- جهت درک صحیح از روحیات ، افکار و عقاید ، خدمات و تلاشهای عباس میرزا برای پیشرفت ایران مطالبی را گردآوری می کنم و در اولین فرصت در وبلاگ شخصی خودم درج می کنم که معتقدم مطالعه آنها برای جنابعالی خالی از فایده نباشد با تشکر از جنابعالی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, ] [ 9:31 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]